نقش آزادگان ايراني و اسراي عراقي دردفاع مقدس»
بخش ایرانی
فهرست:
مقدمه
تعریف موضوع
اسراء از سال 1359 تا 1360 مرحله دفع و تثبیت دشمن
بخش 1:تبیین آمار و اطلاعات آزادگان ایرانی
بخش 2:آمار اسرای پناهنده ایرانی
اسراء متقارن با فتوحات گسترده ازسال 1361 تا قبول قطعنامه 598 درسال 1367
1- تبیین آمار و اطلاعات کلی آزادگان ایرانی در 8سال دفاع مقدس
2-تبیین آمار و اطلاعات آزادگان شاخص
3- تنبیهات،محاکمات و شکنجه ها
4- ارائه مصوبات مجامع بین المللی در خصوص اسرا در 8سال دفاع مقدس
5- ارائه مذاکرات فی مابین در کمیسیونهای اسرا در 8 سال دفاع مقدس
6- تبیین و ارائه بازدیدهای انجام کرفته صلیب سرخ از اردوگاهها و کمپ ها و وضعیت اسرا
تبادل اسراء ازسال 1360 تا سال1382
اردوگاهها و محل نگهداری اسراء از زمان شروع جنگ 1359 تا اتمام تبادلات
بخش 1: وضعیت اردوگاهها
1- مشخصات اماکن وتأسیسات اردوگاهها
2- فرماندهی و مدیریت در اردوگاهها
3- رخدادها و اتفاقات مهم اردوگاهها
4- نقش مخابرات و استخبارات عراق
5-اقدامات گروهک منافقین در اردوگاهها
بخش 2: خدمات اردوگاهها
1-بهداشت و درمان اردوگاهها
2- تغذیه و پوشاک اردوگاهها
3- اقدامات فرهنگی، آموزشی ، هنری و ورزشی اردوگاهها
مقدمه
جهت تنویر افکار عمومی و همچنین ارائه تصویری از اسارتگاه های رژیم بعث عراق ضرورت دارد ابتدا با نگرش خاص و نگاه کوتاهی به بعضی از زوایای میادین اسارت کنکاش نمود با توجه به آنکه سلول های انفرادی و استخبارات شیوه های خاص خودش را داشت که مسئله مبارزه انفرادی بود ولی نحوه چینش و پراکندگی اسرا در اردوگاهها با توجه به سیاست دولت بعثی عراق بسیار متنوع و متغیر بود بر همین اساس شیوه اداره کردن هر اردوگاه با توجه به نوع تغییرات چینش ها نسبت به هم متفاوت بود ولی در مجموع سیاست کلی که بکار گرفته بود جهت اداره اردوگاهها سیستم سرکوب و بکارگیری روشهای خشونت توأم با نوعی دگر آزاری توسط سیستم استخبارات ایجاد جنگ روانی بین اسرا به جهت بستر سازی برای از بین بردن روح و روان اسرا و در نهایت نابودی مرور زمانی اسیر و مبدل ساختن او به یک انسان بی اراده و پوچی که اگر احیاناً روزی وزمانی برای برگشت پیش بینی شده باشد آنچه که تحویل کشور مقابل می دهد یک شخصیت انسان نمایی که خالی از همه آثار انسانی است باشد و خلاصه اینکه یک بیمار مفلوکی که سربار جامعه اسلامی باشد این نهایت هدف غایی عراقی ها بود.
وجالب این بود که این نقطه نظر را اسرای ایرانی در هر اردوگاهی با هر شرایطی که داشت وارد می شدند سریعاً احساس میکردند و دست دشمن کاملاً رو بود علیرغم همه شیوه های متعدد، متغیر، متنوعی را که به کار می برد اکثریت به اتفاق اسرا این نکته ظریف را خوب لمس کرده بودند و بر همین اساس شیوه مقاومت ، نحوه برخورد ومقابله با دشمن در اردوگاه های مختلف ابزارها و متغیرات فکری مخصوص به خودش را داشت و هرکس تقریباً و اکثریت به اتفاق تحقیقاً این را دریافته بودند برای پایداری در مقابل دشمن بایستی سلامتی روحی و روانی خود را در وهله اول با تمام قدرت و با تأسی به کلام الهی و توصیه به یکدیگر و اتحاد و یگانگی و احساس مسئولیت و فداکاری در مقابل هم و ایثارگری حفظ نمایند تا بتوانند سالم بمانند و اسیر فتنه ودسیسه های دشمن نشوند چون اگر گرفتار می شدند میدانستند قطعاً راه برگشتی نیست مسلماً با کوچکترین بی فکری و غفلت ابتدا به امر این حکومت و دولت اسلامی نبود که خدشه دار می شد بلکه این خود شخص اسیر بود که در خاک دشمن ضایع وبه یک انسان بی مصرفی تبدیل می شد .
به همین منظور هدف اصلی هر اسیر ایرانی ابتدا ادای وظیفه شرعی با توجه به مکان و زمان موجود در اسارت بود و در مرحله بعدی ارتباط گروههای مختلف با هم جهت حفظ وحدت و یک پارچگی بعنوان یک حکومت در مقابل عملکرد عراقی ها بود اینکه مطرح می شود به عنوان یک حکومت منظور نه آن حکومتی است که نه تنها تحت هیچ گونه فشاری نیست بلکه حامیانی هم در اطراف خود دارد نه بلکه آن حکومتی مد نظر است که هم از برون مورد تهدید است و هم از درون و با این وضعیت خاص مجبور است همه جوانب را محاسبه نماید و زیر فشار دشمن هم سر خم نکند. تقریباً این وضعیت در اکثریت اردوگاه ها حاکم بود .
همه افرادی که در این اردوگاه ها میدان دار این صحنه ها بودند توکلشان به خدا و داشته های خودشان با آن وجود پاک و نازنین ایثارگری و قلوب صاف و بی پیرایه ای بود که نه از تهدید می هراسیدند و نه تن به تطمیع می دادند نه پست و منصبی برایشان در نظر گرفته شده بود و نه منبع درآمدی برایشان منظور گردیده بود و نه دنبال منافعی بودند که زیر پای کسی را خالی کنند و نه متکبر و مغرور بودند که دیگری را نبینند و در مجموع نه تابع خدایان زر و زور بودند و نه شیفته زیبایی و جمال شهوت و شهوت پرستان ، در اسارت نه بادهای آنچنانی می وزید که سمت و سوی خیلی ها را به آن طرف خم نماید و نه نسیم های دلنواز آنچنانی به استشمام می رسید که خیلی ها را به این طرف چپ نماید.
ولی در عوض طوفان ها و گرد بادهای سهمگینی در می گرفت که الغرض اگر قرار بود کسی به جای خود مستحکم چونان کوه استوار در مقابل دشمن باقی بماند همان جوهر مردان توأم با ایمان بود که در این تلاطمهای ناجوانمردانه مردانه می ایستاد و ابرو وخم نمی کرد و هیچ چشم داشتی هم به هیچ چیز نداشت و تازه اینکه می دانست و یقین داشت که در این پیکار امکان نابودی این جسم خاکی هست و شوق دیدار پروردگارش چنان بر دل ها میتابید که گویی بهشت را به عینه میبیند و در آن مقیم است و الگویی می شد برای همه آنهایی که خواستار راست قامتی بودند و اراده کرده بودند که در هر شرایطی بایستند و پایداری نمایند و اینچنین مبارزه شکل می گرفت و اسطوره می ساخت بدون آنکه خود شخص کوچکترین برداشتی از این موقعیت داشته باشد و یا آنکه خود را قبله دیگران بنگارد و توقعاتی از دیگران داشته باشد و در مقابل دیگران هم پروانه وار در هر گربادی به دور این افراد حلقه می زدند و چونان دژی مستحکم از آرمان های خود دفاع و اظهار شادمانی و رضایت میکردند چون احساس میکردند حرکتی صورت گرفته و می گیردکه رضای خدا و بندگان خدا بوده و بس، نه چیز دیگر.
با همین بستر سازی بود که در میدان های اسارت تنفر و انزجار از دیگران یا اصلاً دیده نمیشد و یا اگر دیده میشد به حساب نمی آمد چون انگیزه رقابت در میادین جوانمردی گذشت و ایثار بود یعنی دیگران را بر خود ترجیح دادن نه خود را بر دیگران ترجیح دادن و این موضوع در اسارت کاملاً برای هر اسیری محسوس بود و به عینه همگی این جریان را با تمام وجود در درون خود لمس میکردند و دیگر فاصله ای نبود که به همدیگر دروغ بگویند و یا به یکدیگر نیرنگ بزنند.همه در یک صحنه بازی میکردند و نقش همگان مشخص بود و از ریا و دروغ فرصت طلبی و دونده برنده بودن خبری نبود چون همه یکی بودند نه جیفه ای بود که برای آن به رقابت بپردازند و موضوع نزاع قرار گیرد و نه محلی بود برای ظاهر فریبی و تکبر و غرور بلکه میدان رشادت و جوانمردی و خود را فدای دیگران کردن بود و بس، در این میدان مگر می شود چندگانه اندیشید و یا چندگانه سخن گفت و یا چندگانه عملکرد هرگز چنین نبود بلکه همه نقشها رو بود و همه اهداف مشخص کسی نمیتوانست و یا نمیخواست نقش بازی کنند چون خیلی زود همه چیز رو میشد میدان محدودی بود ولی فضای بسیار وسیعی به وسعت یک جهان با تمامی مشکلاتش که می شود تصور کرد مطرح بود و انسانهایی در این میادین جانفشانی و مقاومت میکردند که نه تجربه مبارزهای داشتند و نه رهبری که در آن واحد در هر اردوگاهی راه طریق را از وی بپرسند بلکه خود جوش با خلوص نیتی که داشتند با ذکر کلمه ((لا حول ولا قوه الا بالله)) چنان به قلبهای خود صیقل میزدند و تلألو و درخشش و جرقهای در وجود خود روشن مینمودند که در سخت ترین شرایط با همان جرقه آتشی به جان دشمن میزدند که دشمن با تمام حیله ها در به خاموشی کشیدن شعلههای این آتش به دریوزگی میافتاد و از هر وسیلهای به جهت آرام نمودن این طوفانها استعانت میجست از منافقین گرفته تا سلطنت طلبها و از شکست خوردههای مقامی پناهنده گرفته تا جاسوسها که ره به جایی نمیبرد و در این مواقع حساس بود که اسراء با یک حرکتی زیبا و دشمن شکن، عراقیها را مجبور میکردند به سیدی روی آورند که بس بزرگوار و پیشانی بلند اسلام بود و خواست همه اسرای این میدانها این بود چرا، زیرا که اراده کرده بودند چونان نگین گرانبهائی وی را در میان بگیرند ارزش این شخصیت روحانی را گرامی بدارند؛ در واقع و حقیقتاً در یک کلام انگشت اشاره را به روی کسی بگیرند که وجود دین و وجود خدا و اعمال الهی در شخصیت هایی نظیر او بود که از بدو انقلاب در اذهان مردم شکل گرفته و معنا میشد و حماسه میساخت. ضمن این که خودش هم تصمیم گرفته بود با تمام وجودش حرمت این لباس را حفظ نماید و دیگران هم اراده کرده بودند ایشان را به عنوان الگو و رهبر در این میادین به دشمن بشناسانند در واقع می توان گفت عملکرد جمع اسرا در اردوگاه های مختلف در عراق قطرهای از دریای بیکران انقلاب اسلامی بود که علیرغم همه شکنجهها و ناملایمات در خاک دشمن همچنان زلال و پاک مقاومت و ایستادگی کند تا اگر قرار است روزی به اصل خود بپیوندد همچنان پاکیزه و مطهر باقی بماند.
میدانی به این وسیعی و پختگی جایی برای عرض اندام نا محرمان باقی نمیگذاشت و دشمن اگرچه در بعضی از این صحنههای درگیری شکست هم نمیخورد ولی شرمنده بود و در هر نزاعی و مبارزه ای در پایان کار مجبور بود مصالحه کند و در همین خصوص بارها اظهار داشتندکه ما اسیر اینها بودیم، نه آنها اسیر ما.
در میدان اسارت این انگشت ماشه ای نبود که عمل میکرد. بلکه این انگشت تفکر و تعقل و ایمان و قدرت تصمیم گیری صحیح بود که مسئولیت رهبری عدهها را به عهده میگرفت و در این میادین قدرت عمل قطعاً دست آن طرفی بود که قاعده بازی را بهتر بلد است و ایمان و تفکر قوی تری دارد و خیلی از اسراء در این صحنهها نقش آفرینی میکردند این نقش ها بر تارک بلند تاریخ این سرزمین اگرچه صاحبانش گمنام و بینام و نشانند ولی باقی و درخشان خواهد ماند در حالیکه در جبهه دشمن در همین اردوگاهها این تفکر و تعقل و قوه ایمان نبود که عمل می کرد بلکه بر عکس حماقت، رذالت پستی و ددمنشی و خصوصاً قوه حیوانیت بود که جولان میداد و تاخت و تاز می کرد؛ وبا تمام این تفاصیل چنانچه در اردوگاهها اگر فرماندهانی عراقی بر حسب مورد یافت میشدند که به هر دلیلی خدمت کردن در اردوگاهها را به میدان های جنگ ترجیح می دادند؛ خواه ترس از کشته شدن یا به فرض عدم رویارویی با مسلمین، فرقی نداشت به هر علتی که بود به محض عهده دارد شدن اداره اردوگاهها، پس از اندک مدتی در مصاف و رویارویی با اسراء مستأصل میشدند و خیلی سریع خود تصمیم میگرفتند از این میدان خارج شوند و یا آنکه به عللی که از جمله یکی از آنها عدم توانمندی اداره و کنترل اردوگاه ها بود تغییرشان می دادند.
در میادین اسارت جایی برای تزویر و ریا و دو رنگی وجود نداشت.خلوص حرف اول را می زد و هرکه خالص تر کالای وجودش گرانبها تر بود در اسارت نماز به خاطر نماز گزارده میشد و احساس میکردی هرگاه به نمازی میایستی سبک بال به پرواز در میایی و تو را در مقابل تمام بدیها و پلشتیها حفظ میکند و روزنهای برای توباز میکرد که دنیا را با تمام زیباییهایش در مقایسه با پاداش الهی ناچیز میپنداشتی و به عظمت الهی پی می بردی.
در میادین اسارت خیلیها به زمین خوردند دوباره بلند شدند وخیلیها به زمین خوردند و دیگران بدون هیچ منتی دستشان را گرفتند و بلندشان میکردند و خیلیها مردانه ایستادند و خم به ابرویشان نیاوردند و همچنان گمنام و جوانمردانه در همه صحنهها حضور فعال داشتند و مهمتر از همه اینکه در این میادین کسی از زمین خوردن دیگری خوشحال نمی شد وسعی در ضایع کردن دیگری نداشت.
در میادین اسارت اگر چشم دلی خون میگریست ترس از شکنجه و مکر و حیله دشمن نبود. بلکه ترس از بیمعرفتی و نا آگاهی همراهی بود که دشمن تلاش میکرد که او را به زانو در آورد و تو تلاش میکردی او را آنچنان آگاه نمایی که اگر قرار است بمیرد در مقابل دشمن ایستاده بمیرد.
در اسارتگاه های دشمن خیلی ها سعی میکردند به حقوق دیگران احترام بگذارند و همدیگر را در مقابل دشمن حفظ نمایند و خود را فدای دیگری نمایند.
در این میدان هر نوع متغیری را که دشمن اختیار میکرد برای اسراء قابل پیش بینی بود و خیلی سریع تمام ترفندهای دشمن نقش بر آب میشد ولی دشمن هرگز نمیتوانست پیش بینی نماید که چه نوع متغیری را در مقابل دریافت خواهد کرد.
در میادین اسارت اگرچه دستها و صورتها تکیده و رنجور بود ولی قلبها شفاف و نورانی بود خلاصه کلام در میادین اسارت نمودارهایی بود که نمونه این نمودارها شاید هرگز در دیگرمیادین دیده نشده و نخواهد شد چرا که در آن میادین معاد توام با یقین تو تقویت میشد و توحید تو عاری از هرگونه شرک میبود و نبوت و اعمال پیامبر گونهات در واقع نقش همان پزشک دواری را داشت که مرحم بر روی زخم ها میگذاشت و شفابخش دلها بود .
و عدالت و امامت تو با قطره ای از زلال دریای بیکران عدالت و امامت امام علی (ع) در هم میآمیخت و به منصّه ظهور میرسید و بستری مهیا میکرد تا هر اسیری در آن میدان جوهر وجود خود را بیازماید و محک بزند و به اندازه وجودش، زواید را کنار بگذارد با آن اصول اساسی که قرآن و ائمه دین می فرمایند خود را بسازد و طی طریق نماید که در دیگر میادین یا چنین احساسی اصلاً به آدم دست نمیداد و یا اگر میداد همه این اصول یکجا در کنار هم جمع نمیشد.
چرا؟ به جهت اینکه اسرای ایرانی بر مبنای دین و الگوهای دینی که بارزترین نمونه آن همان حکم انجام وظیفه میباشد دستور کارشان بود، با در نظر گرفتن اینکه در این میدان هیچگونه ارزش مادی و دنیوی وجود نداشت که چشمان اسرا بدان خیره شود و در مسیر راه لغزشی ایجاد شود و یا مورد خاصی حادث شود که موجب سد شدن آن حرکت اصلی و تعهدی شود که خداوند بسیار بدان توصیه نموده است و در واقع همان حکم انجام وظیفهای بود که ائمه معصومین علیهم السلام بدان عمل نمودندکما قال امیر المومنین امام علی (ع) :
((لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الّا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم لا لقیت حبلها علی غاربها........ ))
((اگر حضور این جمع و حجت خدا دال بر یاری کردن آنها نمیبود و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند هر آینه مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته و رهایش می ساختم.......)). (سند 150)
تعریف موضوع:
تعريف موضوع پروژه نقش آزادگان ايراني واسراي عراقي در8 سال دفا ع مقدس :
نقش آزادگان ايراني واسراي عراقي يك مقولة فرآيند مدار است كه محتواي آن ناشي از رخداد يك سري وقايع، رويدادها و حوادث مربوط به حوزه دفاع مقدس است که به مسائلی چون چگونگی و نحوهی اسارت، نحوهی نگهداری اسرای جنگی،که خود شامل موارد عدیدهای از جمله اسکان، غذا و پوشاک، بهداشت و درمان، مسائل حفاظتی و امنیتی، آموزش و تبلیغ، امکانات رفاهی و ... میباشد- واقدامات سازمانها و ارگانهای داخلی ومجامع بین المللی درخصوص اسرای دو طرف وهمچنین شروع مذاکرات بین دو کشور و چگونگی تبادل اسرا و تمامی اقداماتی که کمیسیون اسرای عراقی و کمیسیون حمایت از مفقودین و آزادگان ایرانی در خصوص اسرا انجام داده، و در مجموع همهی حوادث و رویدادهایی که از لحظهی اسارت تا زمان آزادی، اسرای هر دو طرف تجربه کردهاند، و تأثیرات متقابل آن بر روند جنگ تحمیلی تا مذاکرات طرفین مخاصمه از یک سو و اقداماتی که هر دو کشور در ارتباط با اسارت و اسرا به کار بستهاند و نحوهی برخورد و تعامل مجامع و سازمانهای بینالمللی با این مقوله در قالب موضوع پروژه پرداخته شده و با روش توصيفي- تاريخي تدوين گردیده است.
اسراء از سال 1359 تا 1360 مرحله دفع و تثبیت دشمن:
بخش 1:تبیین آمار و اطلاعات آزادگان ایرانی
تاریخ بشر همواره با وقوع جنگ و کشمکشهای نظامی همراه بوده است. بخشی از پیامدهای جنگها و درگیریهای نظامی را خسارات و تلفات انسانی تشکیل میدهد. عدهای جان خود را از دست میدهند یا مجروح میشوند و برخی نیز به اسارت ارتش مقابل درمیآیند. در قرن گذشته و به واسطة جنگهای بزرگ و ویرانگری که در جهان به وقوع پیوست، قوانین و کنوانسیونهای متعددی جهت حمایت از قربانیان جنگ وضع گردید و سازمانها و گروههای مختلفی جهت دفاع از حقوق قربانیان جنگ تشکیل شد. علیرغم تمامی تلاشهای صورت گرفته، وضعیت اسرای جنگی هنوز از بغرنجترین مشکلات موجود در جنگها به شمار میرود. اولین نکته و مهمترین مسئله در خصوص اسرای جنگی اثبات اسارت آنان و پذیرش آن توسط ارتشی است که آنان را به اسارت گرفته است. پس از این مرحله است که سازمانها و قوانین مربوطه میتوانند مؤثر واقع شوند. لذا تعیین تعداد دقیق نیروهای نظامی که در طول یک جنگ به اسارت درآمده همواره با دشواری همراه بوده است و در صورت عدم همکاری و ارائه اطلاعات لازم از سوی کشوری که سربازان را به اسارت گرفته است، این امر میسر نخواهد شد. وضعیت اسرای ایرانی در جنگ تحمیلی عراق نیز از این قاعده مستثنی نیست(مقاله شماره 1). طولانیبودن زمان جنگ و گستردگی منطقه درگیری نیز بر مشکلات آن افزود. گزارشات غیررسمی متعددی نشان میدهد که تعداد قابل توجهی از اسرای ایرانی به اسارت درآمده در طول هشت سال دفاع مقدس، در زمان انتقال از خط مقدم تا قرنطینهها، در محل قرنطینه یا انتقال تا اردوگاه به دلیل شدت جراحات، شکنجه و... به شهادت رسیدهاند و برخی را نیز سربازان عراقی به روشهای گوناگون در منطقه عملیاتی به شهادت رساندند(داعی، 1387: 53-52)به این صورت که یا به آنان تیر خلاص میزدند یا تیربارانشان میکردند.
دلایل زیادی بر این مدعا وجود دارد:
در خاطرات اسرای ایرانی به طور مکرر آمده است که تعدادی از اسرا از بقیة افراد جدا شده و دیگر خبری از آنها به دست نیامده است (داعی، 1387: 53-52)و (فایل تصویری شماره 1) یا اینکه آنها شاهد تیرباران کردن یا تیر خلاص زدن سربازهای عراقی به اسیران مجروح ایرانی بودهاند (داعی، 1387: 122-91) و (داعی، 1387: 64-60).
روزنامه -2
سربازان عراقی در برخورد با اسرای ایرانی ابتداییترین مسائل انسانی را نیز رعایت نمیکردند. به فرض مثال در تابستان سال 1367 که تعداد قابل توجهی از سربازان ایرانی به اسارت دشمن درآمدند، تشنگی عامل شهادت تعداد زیادی از اسرای ایرانی گردید. زیرا سربازان عراقی برای انتقال اسرا به پشت جبهه، افرادی را که به اسارت گرفته بودند مجبور ساختند تا مسافتی طولانی را در گرمای شدید تابستان، با پای پیاده و بدون هیچ گونه امکاناتی طی نمایند. شرایط نامناسب همچون گرمای هوا، نبودن آب و خستگی شدید باعث گردید تا تعدادی از نیروهای ایرانی در این انتقال به شهادت برسند(فایل تصویری شماره 11). همچنین شرایط نامناسب بهداشتی ـ درمانی اردوگاهها باعث گردید تا تعدادی از اسرا نیز بر اثر بیماریهایی همچون اسهال خونی، جان خود را از دست بدهند (افشینپور، 1388: 171) و (بنشاخته،1386: 156) و (داعی، 1387: 69-65).
به علاوه گزارشات متعددی توسط نیروهای عراق پخش شده یا تصاویر زیادی از اسرای ایرانی توسط مجلات و روزنامههای عراقی یا اروپایی منتشر گردیده است. متأسفانه در این تصاویر و گزارشها از اسارت کسانی صحبت شده است که تا کنون هیچ اطلاعی از سرنوشت آنها در دست نیست (پورمحمدی، 1385: 131) یا اینکه بعد از چند سال اجساد آنها تحویل ایران گردید. برجستهترین این افراد وزیر نفت سابق ایران «مهندس تندگویان» میباشد که ابتدا ارتش عراق اسارت وی را تأیید نمود؛ اما سپس منکر آن شد و در نهایت در تاریخ 26/9/1370 جسد وی به ایران تحویل داده شد(جیرهنده، رستمی، 1386: 110)(12).
(عکس شماره 1): تصویر یکی از فرماندهان بسیجی که توسط عراقیها زنده به گور شد.
نکته قابل توجه در این خصوص، اعتراف خود سربازان عراقی میباشد. یکی از افسران ارشد گارد ریاست جمهوری عراق به نام سرهنگ عبدالرشید الباطن در اعترافات خود در یک دادگاه عراقی بیان میکند که بعثیان شش هزار اسیر ایرانی را به شکل فجیعی به شهادت رساندند.
باتوجه به این مطالب، میتوان ادعا نمود که تعداد حقیقی اسرای ایرانی بیش از آن چیزی است که تاکنون اعلام شده است. هر چند که دیگر امیدی به زنده بودن افرادی که تاکنون از آنها خبری به دست نیامده، وجود ندارد. زیرا مدارک کمی دال بر اسارت آنها وجود دارد، از سوی دیگر عراق نیز تاکنون اطلاعاتی از آنها در اختیار ایران قرار نداده است. بر این اساس در سال 1383 کمیته رسیدگی به امور اسرا و مفقودین، با بیان این مطلب که «هیچ اسیر زنده ایرانی در عراق وجود ندارد و همة کسانی که تاکنون جزء مفقودان بودند، قطعاً به شهادت رسیدهاند.» تمامی این افراد را جزو شهدا به حساب آورد[1](روزنامه- 8 ) و(روزنامه- 9). با توجه به تمام مطالب ذکر شده آنچه که در این قسمت در خصوص تعداد اسرای ایرانی در عراق آورده میشود، مربوط به افرادی است که سرنوشت آنها تاکنون تعیین شده است. اطلاعاتی که تاکنون به دست آمده و به تأیید مراجع ذیصلاح نیز رسیده است، نشان میدهد که حدود 40000 نفر از نیروهای نظامی و غیرنظامی ایران در طول هشت سال دفاع مقدس به اسارت سربازان عراقی درآمدند (جیرهنده، رستمی، 1386: 100) و(مقاله شماره1). با در نظر گرفتن سرنوشت و وضعیت نهایی اسرای ایرانی در عراق میتوان آنها را در سه گروه تقسیمبندی کرد (جدول 1)؛
1- گروهی که پس از سپری نمودن دوران اسارت به کشور بازگشتند.
2- افرادی که در طول اسارتشان به شهادت رسیده یا فوت کردند.
جدول 1. سرنوشت اسرای ایرانی در عراق (1381-1359) |
1- تعداد اسرایی که به ایران بازگشتند سالهای 1368-1360 969 سال 1369(مبادله بزرگ) 37532 سالهای 1381-1369 639 جمع 39140 |
2- شهدا و متوفیان 574 |
3- پناهندگان 700[2] |
جمع 40414 |
3- پناهندگان
(جدول شماره 1)- (خاجی،7:1391)
1- گروهی که پس از سپری نمودن دوران اسارت به کشور بازگشتند:
همان گونه که در جدول شماره 1 مشخص میباشد، بر اساس مدارک موجود در کل 39140 نفر از اسرای ایرانی زنده به ایران بازگشتند. اولین مرحله از آزادی اسرای ایرانی در تاریخ 26/3/1360 و آخرین مرحله در تاریخ 26/12/1381 صورت پذیرفت (جیرهنده، رستمی، 1386: 98) و( خبرگزاری دانشجویان ایران 25/4/1383). مراحل آزادی اسرای ایرانی به سه مقطع زمانی تقسیم میشود:
الف ـ از زمان آغاز جنگ تحمیلی تا مرداد ماه سال 1368
ب ـ مرداد و شهریور ماه سال 1369
ج ـ مقطع سوم سالهای 1381-1369
الف ـ دوره اول (از شروع جنگ تا قبل از تبادل بزرگ)
در دوره اول و در قالب 19 مرحله تبادل اسرا بین ایران و عراق، جمعاً تعداد 969 نفر اسیر ایرانی آزاد شد(روزنامه – 8 )[3]. این دوره با آزاد شدن اولین گروه از اسرای ایرانی توسط عراق در تاریخ 26/3/60[4] شروع میشود و با آزادی 20 نفر از اسرای ایرانی در تاریخ 28/10/1368 به پایان میرسد. (جدول2)
اسراي آزاده شده در اين دوره را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
1- غیر نظامیان: تقریباً 3/1 از اسرايي را که در این مدت توسط دولت عراق آزاد شدند را غيرنظاميان، تشکیل میدادند (جیرهنده، رستمی، 1386: 97). عموم این افراد کسانی بودند که در روزهای آغازین جنگ در روستاهای مرزی (جنوب کشور) به دست سربازان عراقی بازداشت و به خاک عراق انتقال داده شدند یا اینکه توسط گروههای معاند (دمکرات، کوموله و ...) در مناطق مرزی کردستان بازداشت شده و به ارتش عراق فروخته شده بودند (داعی، 1387: 56-55)(شکل3). برخی از این افراد اعضای یک خانواده بودند. به عنوان مثال کودکی نُه ساله که به همراه پدر، مادر و برادرش اسیر شده بود (رئیسی،1372: 54)(نیری،1386: 71-66).
شکل2: تصویری از اسرای غیرنظامی و مسن ایرانی در یکی از اردوگاههای اسرای ایرانی در شهر موصل(عکس شماره 2)
(جدول2): (خاجی،9:1391)آمار اسرای آزاد شده ایران از تاریخ 26/3/1360 تا 28/10/1368 ( از 16/6/1981 تا 8/1/1990) که تحت نظارت کمیته بینالمللی صلیب سرخ در فرودگاههای آنکارا و مهرآباد تحویل مقامات ایرانی گردیدند.
ردیف | تاریخ آزادی | نظامی | غیرنظامی | جمع کل | محل تحویل | ||
شمسی | میلادی | مرد | زن | ||||
1 | 26/03/1360 | 16/06/1981 | 5 | 19 | 1 | 25 | فرودگاه مهرآباد |
2 | 03/06/1360 | 25/08/1981 | 4 | 26 | 10 | 40 | فرودگاه مهرآباد |
3 | 24/09/1360 | 15/12/1981 | 3 | 26 | 8 | 37 | فرودگاه مهرآباد |
4 | 10/02/1362 | 30/04/1983 | 5 | 27 | - | 32 | فرودگاه آنکارا |
5 | 09/11/1362 | 29/01/1984 | 39 | 147 | 4 | 190 | فرودگاه آنکارا |
6 | 28/07/1363 | 20/10/1984 | 34 | 66 | - | 100 | فرودگاه آنکارا |
7 | 07/03/1364 | 28/05/1985 | 29 | 1 | - | 30 | فرودگاه آنکارا |
8 | 11/04/1364 | 02/07/1985 | 21 | 9 | - | 30 | فرودگاه آنکارا |
9 | 16/05/1364 | 07/08/1985 | 23 | 6 | - | 29 | فرودگاه آنکارا |
10 | 14/06/1364 | 05/09/1985 | 27 | 1 | - | 28 | فرودگاه آنکارا |
11 | 17/07/1364 | 09/10/1985 | 55 | - | - | 55 | فرودگاه آنکارا |
12 | 30/08/1364 | 21/11/1985 | 2 | 15 | - | 17 | فرودگاه آنکارا |
13 | 08/08/1367 | 30/10/1988 | 17 | 8 | - | 25 | فرودگاه مهرآباد |
14 | 03/09/1367 | 24/11/1988 | 12 | 7 | - | 19 | فرودگاه مهرآباد |
15 | 05/09/1367 | 26/11/1988 | 6 | 12 | - | 18 | فرودگاه مهرآباد |
16 | 06/09/1367 | 27/11/1988 | 9 | 10 | - | 19 | فرودگاه مهرآباد |
17 | 03/11/1367 | 23/01/1989 | 94 | 37 | - | 131 | فرودگاه مهرآباد |
18 | 04/11/1367 | 24/01/1989 | 93 | 31 | - | 124 | فرودگاه مهرآباد |
19 | 28/10/1368 | 18/01/1990 | 18 | 2 | - | 20 | فرودگاه مهرآباد |
| جمع کل | 496 | 450 | 23 | 969 |
|
ذکر این نکته ضروری است که در خلال جنگ تحمیلی حدود 3000 نفر از مردم عادی و غیرنظامی کشورمان به اسارت سربازان عراقی درآمدند. برخلاف کلیه قوانین بینالمللی این افراد به اردوگاههای اسرا فرستاده شدند و اکثر آنها تا سال 1369 در اسارت به سر میبردند.
روزنامه -3
2- زنان: در میان اسرایی که در فاصله سالهای 1360 الی 68 آزاد شدند، 23 نفر زن حضور داشتند (رئیسی،1372: 54) و (شانکی، 1372: ). در مجموع تعداد 24 نفر از اسرای ایرانی را زنان تشکیل میدادند که یک نفر از آنها پس از تحمل یک سال اسارت در سال 1360 در عراق به شهادت رسید(مقاله شماره 2 ). دیگر اسرای زن ایرانی به مرور از سال 1360 آزاد شدند و آخرین نفر از ایشان در تاریخ 10/11/1362 به کشور بازگشت. تمامی این زنان غیرنظامی و از ساکنان روستاهای مرزی ایران بودند به جز پنج نفر که از نیروهای امدادی بوده و جهت کمکرسانی به مجروحان در مناطق جنگی حضور داشتند.
(عکس شماره3). اسیر مسن ایرانی در اردوگاه موصل عراق
( روزنامه - 4)
ب ـ دوره دوم (تبادل بزرگ)
پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران در تير سال 1367و برقراری آتشبس در مرز ایران و عراق، همگان انتظار داشتند که تبادل اسرا هر چه زودتر آغاز شود اما علیرغم گذشت دو سال و انجام چندین دوره مذاکره بین هیئتهای ایرانی و عراقی با نظارت سازمان ملل، تمامی تلاشهای صورت گرفته در این زمینه به دلیل کارشکنی طرف عراقی بینتیجه ماند، تا اینکه به دنبال حمله نظامی عراق به کویت در سال 1369 و شرایط سیاسی و نظامی پیش آمده، عراق با تبادل اسرا موافقت کرد. به دنبال توافقات انجام شده، در فاصله 30 روز؛ از 26 مرداد تا 24 شهریور؛ در کل 37532 نفر از اسرای ایرانی، آزاد شده و به میهن بازگشتند(جدول3)[5]. از این دوره به عنوان «تبادل بزرگ» نیز یاد میشود. (جیرهنده، رستمی،1386: 106) و (روزنامه 8).
( روزنامه - 5)
(جدول3): (خاجی،13:1391)آمار اسرای آزاد شدة ایرانی در خلال تبادل بزرگ (26/5/1369 ـ 24/6/1369).
رديف | تاريخ(شمسي) | تاريخ(ميلادي) | ثبت نام شده | مفقودين | كل | |||
مرززميني | مرزهوايي | مرز زميني | مرزهوايي | |||||
1 | 26/05/1369 | 17/08/1990 | 1000 | - | - | - | 1000 | |
2 | 27/05/1369 | 18/08/1990 | 1000 | - | - | - | 1000 | |
3 | 28/05/1369 | 19/08/1990 | 1000 | - | - | - | 1000 | |
4 | 29/05/1369 | 20/08/1990 | 1000 | - | - | - | 1000 | |
5 | 30/05/1369 | 21/08/1990 | 999 | - | - | - | 999 | |
6 | 31/05/1369 | 22/08/1990 | 1000 | 347 | - | - | 1347 | |
7 | 01/06/1369 | 23/08/1990 | 3000 | - | - | - | 3000 | |
8 | 02/06/1369 | 24/08/1990 | 3000 | 384[6] | - | - | 3384 | |
9 | 03/06/1369 | 25/08/1990 | 3052[7] | 73 | - | - | 3125 | |
10 | 04/06/1369 | 26/08/1990 | 500 | 215[8] | - | - | 715 | |
11 | 05/06/1369 | 27/08/1990 | - | - | 1000 | - | 1000 | |
12 | 06/06/1369 | 28/08/1990 | - | - | 830 | - | 830 | |
13 | 07/06/1369 | 29/08/1990 | - | - | 900 | 50 | 950 | |
14 | 08/06/1369 | 30/08/1990 | - | - | 900 | - | 900 | |
15 | 09/06/1369 | 31/08/1990 | - | - | 900 | - | 900 | |
16 | 10/06/1369 | 01/09/1990 | - | - | 900 | - | 900 | |
17 | 11/06/1369 | 02/09/1990 | - | - | 900 | - | 900 | |
18 | 12/06/1369 | 03/09/1990 | - | - | 900 | - | 900 | |
19 | 13/06/1369 | 04/09/1990 | - | - | 900 | - | 900 | |
20 | 14/06/1369 | 05/19/1990 | - | - | 900 | - | 900 | |
21 | 15/06/1369 | 06/09/1990 | - | - | 900 | - | 900 | |
رديف | تاريخ(شمسي) | تاريخ(ميلادي) | ثبت نام شده | مفقودين | كل | |||
مرززميني | مرزهوايي | مرز زميني | مرزهوايي | |||||
22 | 16/06/1369 | 07/09/1990 | - | - | 900 | - | 900 | |
23 | 17/06/1369 | 08/09/1990 | - | - | 900 | - | 900 | |
24 | 18/06/139 | 09/09/1990 | - | - | 900 | - | 900 | |
25 | 19/06/1369 | 10/09/1990 | 23 | - | 877 | - | 900 | |
26 | 20/06/1369 | 11/09/1990 | - | - | 1900[9] | - | 1900 | |
27 | 21/06/1369 | 12/09/1990 | - | - | 2000[10] | - | 2000 | |
28 | 22/06/1369 | 13/09/1990 | 4 | - | 1996 | 210 | 2210 | |
29 | 24/06/1369 | 15/09/1990 | 649 | - | 623 | - | 1272 | |
جمع كل | 16227 | 1019 | 20026 | 260 | 37532 | |||
صدام حسين، رئيس جمهور وقت عراق، در نامهای به تاريخ 23/5/69 خطاب به جناب حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت ایران، علاوه بر اعلام پذیرش مجدد معاهده 1975 الجزایر، در بند چهارم این نامه چنین نوشت:
«مبادله فوری و همه جانبه اسرای جنگ به هر تعدادی که در عراق و ایران در اسارت به سر میبرند. و این از طریق مرزهای زمینی و از راه خانقین ـ قصرشیرین و راههای دیگر که مورد توافق قرار میگیرد صورت خواهد گرفت. ما آغازگر این اقدامات خواهیم بود و از روز جمعه 17/8/1990[11] به آن مبادرت خواهیم کرد.»
در قسمتی از جوابیه حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی به تاریخ 27/5/1369 چنین آمده است:
«شروع عقبنشینی نیروهای شما از اراضی اشغالی ایران را دلیل صداقت و جدیبودن شما در راه صلح با جمهوری اسلامی ایران به حساب میآوریم و خوشبختانه در موعد مقرر، آزادی اسرا هم آغاز گردید که امیدواریم عقبنشینی نظامیان شما طبق زمانبندی اعلام شده و آزادی اسرای دو طرف با آهنگ و سرعت هر چه بیشتر ادامه یافته و تکمیل گردد.»
اسراي ايراني آزاد شده در اين دوره، از دو مرز زمینی و هوایی به کشور وارد شدند. تعداد 1279 نفر از اسرای آزاد شده در این دوره از طریق مرز هوایی و مابقی از مرز زمینی قصر شیرین به کشور وارد شدند. تمامی اسرا پس از ورود به میهن، باید سه روز را در قرنطینه سپری مینمودند و پس از آن به نزد خانوادههای خود میرفتند. این قرنطینهها در شهرهای تهران، اصفهان و کرمانشاه قرار داشتند. اسرای آزاد شده در این دوره را می توان به دو گروه اسرای ثبتنام شده و مفقودین تقسیم نمود. از 26/05/69 لغایت 04/06/69 اسرای ثبتنام شده ايراني مبادله شدند و از روز پنجم شهریورماه، مبادله مفقودین (اسرای ثبتنام نشده) آغاز و تا بیست و چهارم همان ماه ادامه داشت. از زمان اسارت تا این تاریخ هیچ اطلاعی از وجود این گروه از اسرا که تعدادشان بیش از 20000 بود، وجود نداشت. دولت عراق اسارت آنها را اطلاع نداده بود و هیچ سازمان بینالمللی بر اردوگاههایی که این افراد در آنجا نگهداری میشدند، نظارتی نداشت. لذا همگی آنها جزء مفقودین به شمار میآمدند.در این دوره مبادله اسرا به صورت روزانه و در گروههای تقریبی 500 یا 1000 نفری انجام میگرفت.
( روزنامه- 6)
ج ـ دوره سوم (1381- 1369)
این دوره پس از پایان تبادل بزرگ اسرا در مرداد و شهریور سال 1369 شروع شد و تا اسفند سال 1381 که آخرین گروه از اسرای ایرانی آزاد شدند، ادامه داشت. در این دوره جمعاً 639 نفر در 17 مرحله آزاد شده و به ایران مراجعت نمودند[12] (13 و 16). آخرین دور از تبادل اسرا در تاريخ 26 اسفندماه سال 1381 انجام گرفت و در اين روز تعداد 8 نفر اسیر ایرانی آزاد شدند(جدول 4).
(جدول4): (خاجی،17:1391)آمار اسرای ایرانی آزاد شدة در دوره سوم (13/7/1369 لغایت 26/12/1381).
رديف | تاريخ(شمسي) | تاريخ(ميلادي) | ثبت نام شده | مفقودين | كل | |||
مرززميني | مرزهوايي | مرز زميني | مرزهوايي | |||||
1 | 13/07/1369 | 05/10/1990 | 4 | ـ | 4 | ـ | 8 | |
2 | 30/08/1369 | 22/10/1990 | ـ | 37 | ـ | 201 | 238 | |
3 | 17/09/1369 | 08/12/1990 | ـ | ـ | ـ | 1 | 1 | |
4 | 24/09/1369 | 15/12/1990 | ـ | 3 | ـ | 1 | 4 | |
5 | 26/09/1369 | 17/12/1990 | ـ | 28 | ـ | 5 | 33 | |
6 | 02/10/1369 | 23/12/1990 | ـ | 15 | ـ | 10 | 25 | |
7 | 25/10/1369 | 15/01/1991 | ـ | 18 | ـ | 32 | 50 | |
8 | 09/12/1369 | 28/02/1991 | 27 | ـ | 29 | ـ | 56 | |
9 | 13/09/1370 | 04/12/1991 | 42 | ـ | ـ | ـ | 42 | |
10 | 02/02/1371 | 22/04/1992 | ـ | ـ | 7 | ـ | 7 | |
11 | 29/04/1373 | 20/07/1994 | 1 | ـ | ـ | ـ | 1 | |
12 | 13/01/1377 | 02/04/1998 | 34 | ـ | ـ | ـ | 34 | |
13 | 14/01/1377 | 03/04/1998 | 29 | ـ | ـ | ـ | 29 | |
14 | 15/01/1377 | 04/04/1998 | 48 | ـ | ـ | ـ | 48 | |
15 | 16/01/1377 | 05/04/1998 | 27 | ـ | ـ | ـ | 27 | |
16 | 17/01/1377 | 06/04/1998 | 28 | ـ | ـ | ـ | 28 | |
17 | 26/12/1381 | 18/03/2003 | 8 | ـ | ـ | ـ | 8 | |
جمع كل | 248 | 101 | 40 | 250 | 639 | |||
(عکس شماره 4): شهید سرتیپ خلبان حسین لشگری پس از
ورود به خاک کشور در منطقه قصر شیرین (17/01/1377).
( روزنامه – 7)
2- افرادی که در طول اسارتشان به شهادت رسیده یا فوت کردند.
در طول بیش از 10 سال حضور اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق، گواهي فوت 574 نفر از ایشان با تأییدیه بهداری ارتش عراق و به صورت رسمی توسط صلیب سرخ جهانی به ایران گزارش گردیده است (23).
البته بر اساس گزارشات غیررسمی، تعداد اسرای ایرانی که در عراق به شهادت رسیدهاند بسیار بیشتر از آن رقمی است که به صورت رسمی اعلام شده است. این تعداد 4/1% (40500/574)[13] از اسرای ایرانی را تشکیل میدهد. در میان این افراد یک زن (2/0)[14] حضور داشته و مابقی مرد بودهاند. میانگین سنی این اسرا در زمان اسارت 7/11 25 سال میباشد. تعداد 121 نفر (6/21%) از این افراد توسط نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ ثبت نام شده و مابقی از میان اسرای ثبت نام نشده (مفقودین) بودند.
بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بیشترین افراد فوت شده در میان اسرا متعلق به نیروهای بسیج (داوطلب) 4/34% (564/194) و سربازان ارتش 6/32% (564/184) میباشد(جدول 2). به علاوه 35 نفر از افراد غیرنظامی میباشند. علت مرگ 250 نفر (3/44%) در گواهی فوت ارسالی توسط دولت عراق مشخص نشده است. به غیر از این گروه، بیماریهای عفونی و آسیبها به ترتیب با 6/15% و 4/15% شایعترین علل مرگ اسرای ایرانی در عراق بوده است (جدول 3). میانگین سن افراد در هنگام مرگ 134/26 سال است. میانگین دوره زمانی شروع اسارت تا زمان مرگ (3582-1) 7/7479 روز میباشد.
اسرای ثبت نام شده دارای دوره اسارت طولانیتری نسبت به اسرای ثبتنام نشده هستند (1285 روز در مقابل 215 روز). همان گونه که در نمودار شماره 2 نمایش داده شده است، در طول 10 سال (1369-1359) میزان مرگ و میر اسرای ایرانی در دو دوره افزایش قابل توجهی داشته است. یکی در فاصله سالهای 62-1361 و دیگری در سالهای 1368-1367. علل گوناگونی میتواند در این امر دخیل باشد، همچون تغییر رفتار عراقیها با اسرا، تغییر نوع و چگونگی خدمات ارائه شده و... . جدا از این موارد، نکته مهمی که باید به آن اشاره نمود و امکان دارد از علل افزایش مرگ و میر اسرای ایرانی در این دو دوره باشد، وضعیت نظامی مناطق جنگی در این سالها است. در فاصله سالهای 62-1361 بزرگترین عملیاتهای نظامی ایران انجام گرفت و پس از آزاد نمودن بسیاری از مناطق اشغال شده توسط عراق، ایران دست به عملیات نظامی در داخل خاک عراق زد. در حقیقت بسیاری از عملیاتهای نظامی ایران پس از باز پسگیری خرمشهر در سال 1361 در خاک عراق صورت پذیرفت. اما در سال 1367 عراق با انجام چند عملیات نظامی، مناطقی همچون فاو، جزیره مجنون و... را از ایران باز پس گرفته و در خلال این عملیاتها حدود 24000 نفر از نيروهاي نظامي ایرانی را به اسارت گرفت. تعداد قابل توجهی از این افراد پس از پذیرش قطعنامه و در زمانی که کسی احتمال حمله نظامی را نمیداد به اسارت عراقیها درآمدند.
به اسارت درآمدن این تعداد از نیروهای ایرانی در روزهای پایان جنگ باعث گردید تا تعداد اسرای ایرانی به حدود دو برابر[15] افزایش یابد که نتیجه آن بیتوجهی هر چه بیشتر به وضعیت اسرای ایرانی از جانب دولت عراق بود. علاوه بر این، اکثر اسرایی که در سال آخر جنگ (1367) به اسارت ارتش عراق درآمدند، جزء مفقودین بودند. به نظر میرسد مجموع این عوامل باعث گردید که میزان مرگ و میر اسرای ایرانی در سال 1367 و 1368 افزایش چشمگیری یابد.
(نمودار 1) (خاجی،20:1391)
(جدول 5) : واحد اعزامكننده اسرای ايراني كه در اردوگاههاي عراق به شهادت رسيدند.
نيروي اعزام كننده به جبهه | ثبتنام شده | ثبتنام نشده | جمع |
ارتش | 32 (9/13%) | 199 (1/86%) | 231 |
سرباز | 16 | 168 |
|
درجهدار | 12 | 11 |
|
افسـر | 4 | 20[16] |
|
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي | 4 (7%) | 53 (93%) | 57 |
بسيج (نيروهاي داوطلب) | 54 (8/27%) | 140 (2/72%) | 194 |
غير نظاميان | 31 (6/88%) | 4 (4/11%) | 35 |
ديگر نيروها | 0 | 47 (100%) | 47 |
كــــل | 121 (5/21%) | 442 (5/78%) | 564 |
(جدول 5)- (خاجی،21:1391)
(نقشه شماره 1): محل استقرار اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق و قبرستانهایی که اجساد اسرای ایرانی در آن دفن گردیده بود.
[1].بر اساس مدارک موجود بیش از 11000 نفر از نیروهای ایرانی در طول دفاع مقدس مفقودالأثر یا مفقودالجسد گردیدهاند. به نظر میرسد بخشی از این افراد رزمندگانی بودند که پس از گرفتار شدن به دست دشمن به شهادت رسیدند.
[2].با توجه به اینکه بیش از نیمی از اسرای ایرانی جزو مفقودین بودهاند و بخش قابل توجهی از اسرا پناهنده شده به عراق را اسرایی از این گروه تشکیل میدادند، نمیتوان رقم دقیقی از اسرایی که پناهنده شدند ذکر کرد. تخمین زده میشود که تعداد كل اسراي پناهنده شده (اعم از ثبتنام شدگان و مفقودين) حدود 700 نفر باشد.
[3].در این دوره 2762 اسیر عراقی توسط ایران آزاد شده و به کشور خود بازگشتند.
[4]. در این روز تعداد 25 نفر از اسرای ایرانی که همگی غیرنظامی بودند، آزاد شدند. این افراد در فرودگاه لارناکا (جنوب شرقی کشور قبرس) به مسئولان ایرانی تحویل داده شدند.
[5]. 40935 اسیر عراقی در این دوره توسط ایران آزاد شده و به کشور خود بازگشتند.
[6]. در دو نوبت: نوبت اول 300 نفر و نوبت دوم 84 نفر مبادله شدند.
[7]. این تعداد اسیر در دو نوبت صبح و عصر مبادله شدند، تعداد افراد در نوبت صبح 1554 و در نوبت عصر 1498 نفر بوده است.
[9].در دو نوبت: نوبت اول 1000 نفر و نوبت دوم 900 نفر مبادله شدند
[10]. در دو نوبت: نوبت اول 1000 نفر و نوبت دوم 1000 نفر مبادله شدند.
[11]. 26/6/1369.
[12]. ایران در دوره چهارم، 13015 اسیر عراقی را آزاد نمود.
[13]. همان گونه که اشاره شده است 574 نفر از اسرای ایرانی در عراق به شهادت رسیده یا فوت کردند. به دلیل عدم وجود مدارک لازم در خصوص ده نفر از ایشان، این تعداد از مطالعه خارج شده و در نهایت اطلاعاتِ مربوط به 564 نفر مورد بررسی قرار گرفت.
[14].تنها زن ایرانی که در عراق فوت نمود، یک غیرنظامی با سن بالای 90 سال بوده است که در 17 مهر سال 1359 (18 روز پس از شروع رسمی جنگ عراق علیه ایران) در اطراف خرمشهر بازداشت شده و به اردوگاه اسرا انتقال یافته بود. وی پس از سپری کردن 1 سال درد و رنج، به علت کهولت سن فوت نمود. نام این فرد توسط نمایندگان صلیب سرخ جهانی به عنوان اسیر جنگی ثبت شده و دارای کد شناسایی است.
[15]. قبل از به اسارت درآمدن حدود 24000 نفر از سربازان ایرانی در سال آخر جنگ، ایران حدود 16000 اسیر در عراق داشت در حالی که تا آن زمان بیش از 65000 نفر از سربازان عراقی به اسارت نیروهای ایرانی درآمده بودند. (خاجی،20:1391)
[16]. از ميان افسران ايراني که در دوران اسارت به شهادت رسيدند، تعداد 14 نفر (9/60%) خلبان بودند كه همگي ثبتنام نشده و بر اثر جراحات به وجود آمده در هنگام هدف قرار گرفتن هواپيمايشان يا به دنبال شكنجه در زندانهاي عراق به شهادت رسيدند. (خاجی،24:1391)